پاسخ به یک سوال متواتر در مورد فیلم جدید «اصغر فرهادی»
 

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان بصیرت خانه و آدرس omid55135.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 266
تعداد نظرات : 7
تعداد آنلاین : 1


استخاره آنلاین با قرآن کریم

 
 
نویسنده : امید طحانی
تاریخ : برچسب:سینما,

حالا در این بین ممكن است کارگردانی با تمركز بر اعتقاد و دغددغه‌ی مشترك گروه بزرگی از مردم- كه ممكن است كل یك كشور یا بزرگتر از آن را هم شامل شود- حوزه‌ی تاثیرش را گسترش دهد، یا بخواهد فقط برای گروهی خاص در یك مكان خاص فیلم بسازد. طبعا بسته به «مخاطب اصلی و اولیه‌ای» که برای اثر در نظر گرفته می‌شود، فضا و داستان فیلم برای جذب آن گروه خاص تغییر خواهد کرد. این مسئله‌ای مختص سینما هم نیست و شامل هر محصولی خواهد شد. از جمله محصولی فرهنگی- رسانه‌ای به نام «فیلم سینمایی». 

برعكس سینمای ایران این اتفاقا مسئله‌ای جاافتاده‌ای در سینمای غرب- به‌‌ویژه هالیوود- هم هست. اینكه هر فیلمی باید یك «مخاطب هدف» داشته باشد و اساسا سازندگان اثر باید با تمركز بر روحیات و اعتقادات آن گروه هدف، طراحی شخصیت‌ها و داستان‌شان را طوری انجام دهند كه اثر، هم با بیشترین استقبال آن «گروه» مواجه شود. و هم بیشترین تاثیرگذاری را بر آنها داشته باشد. حالا اگر فیلم جدای از آن «مخاطب هدف» توانست با گروه بیشتری نیز ارتباط بگیرد و آن‌ها به دیدن تشویق كند و روی‌شان تاثیر بگذارد كه چه بهتر. یعنی دقیقا مسئله‌ای که گاهی اوقات در ایران در حوزه‌ی کتاب و سینما برای مخاطب «کودک» رعایت می‌شود باید در گروه‌های بسیار دقیق‌تر و ریزتری برای طیف‌های مختلف مخاطب «کودک»، «نوجوان»، «جوان» و .... رعایت شود.

با این مقدمه برگردیم به بحث در مورد فیلم جدید فرهادی. استناد منتقدانی كه معتقدند «گذشته» نقد غرب و نشان‌دهنده‌ی مشكلات زندگی غربی‌ست دو نكته‌ی كلی در فیلم است؛ یكی تصویری كه فرهادی از خانه‌ی زن اصلی ماجرا، «ماری»(برنیس بژو) نشان می‌دهد. خانه‌ای به هم ریخته و شلوغ كه ابدا مطابق با آن تصویر كارت‌پستالی مورد انتظار از زندگی در پاریس نیست- البته خانه‌ی فیلم گذشته در حومه پاریس است- تصویری كه البته تنها تا نیمه فیلم و تا لحظه ثبت طلاق «احمد»(علی مصفا) و «ماری»(برنیس بژو) باقی می‌ماند و درست بعد از آن با خانه‌ای تمیز كه رنگ‌كاری آن نیز پایان‌یافته مواجهیم(دوستانی كه در این مورد شك دارند می‌توانند برای بار دوم و با دقت بیشتر فیلم را ببیند) و طبعا این تصویر «کوتاه» و «موقتی» از خانه‌ای به هم‌ریخته منطق دیگری دارد که باید در نقد تخصصی فیلم «گذشته» به آن پرداخته شود و در این بحث نمی‌گنجد.

و نكته‌ی دوم و البته مهم‌تر حسی‌ست كه تصویر خانواده فروپاشیده و ارتباط همزمان زن اصلی قصه با دو مرد و طلاق چندباره‌اش از شوهرهای مختلف‌ش در ذهن ایجاد می‌كند. این مهم‌ترین دلیل طرفداران فیلم اخیر فرهادی برای اثبات تحلیل‌شان از «گذشته» است. در اینجا توجه به آن بحث «مخاطب هدف» كه در ابتدای مطلب به آن اشاره كردیم برای فهم این مسئله كه چرا ارائه چنین تصویری از خانواده در اروپا بازهم به معنای نقد زندگی غربی توسط «اصغر فرهادی» نیست مهم است و حیاتی. نكته‌ای كه اتفاقا بسیاری از صاحب‌نظران و منتقدان مشهور نیز در نظر نمی‌گیرند و در تحلیل‌شان از گذشته دچار اشتباه می‌شوند.

در اینجا باید به این موضوع مهم توجه کرد که «گذشته» با آن که ساخته‌ی یک کارگردان ایرانی‌ست و تعدادی از عوامل فنی و بازیگرانش ایرانی‌اند اما بازهم فیلمی ایرانی به حساب نمی‌آید. «گذشته» فیلمی‌ست با داستان و شخصیت‌هایی فرانسوی، سرمایه‌گذار فرانسوی و زبان فرانسوی که در فرانسه روایت می‌شود و در جشنواره‌ی کن هم به عنوان فیلمی فرانسوی حضور داشته و پیش از این هم در همان کن برای ترویج فرهنگ اروپایی جایزه گرفته است. پس منطقا با این اوصاف مخاطب اصلی آن نیز در ابتدا «مردم فرانسه» و در مرحله بعد «اروپایی‌ها» هستند و با آنکه «گذشته» همزمان با اکرانش در فرانسه در ایران هم به روی پرده رفته است اما ایرانی‌ها اساسا جزو مخاطبان اصلی و هدف فیلم فرهادی به حساب نمی‌آیند.

حالا این موضوع اهمیت‌ش کجا معلوم خواهد شد؟ آنجا که خانواده‌ی به تصویر کشیده شده توسط فرهادی و حضور همزمان دو مرد در خانه‌ی زن اصلی قصه و بارداری‌اش از مردی که «شوهرش» نیست، در بین مردم فرانسه که مخاطبان اصلی فیلم هستند اساسا دارای بار منفی نیست که این تصویر را نقد غرب معرفی کنیم.

طبعا وقتی ما ایرانی‌ها با پس‌زمینه‌ی فرهنگی و اعتقادی خودمان- باز طبعا نه تمام ایرانی‌ها با هر نوع سبک زندگی- با چنین فیلمی مواجه می‌شویم احساس ناخوشایندی نسبت به زندگی در غرب خواهیم داشت. قطعا تصویر خانه‌ای که در آن دو فرزند خانواده هرکدام از یک مرد‌ند که زن خانواده را ترک کرده‌اند و حالا هم زن از مردی باردار است که شوهرش نیست و آن مرد و شوهر قانونی زن چند روزی را همز‌مان در خانه با هم زندگی می‌کنند برای عموم مردم ایران چندان مقبول نیست و با بار منفی همراه است. اما همه‌ی این‌ها اساسا چه ربطی به کار فرهادی دارد؟ ما مخاطبان ایرانی با دیدن هر فیلم اروپایی و آمریکایی دیگری که بخشی از زندگی واقعی غرب را به تصویر می‌کشد می‌توانیم با پس‌زمینه‌های اعتقادی خود همین نگاه انتقادی را نسبت به «خانواده‌های فروپاشیده در غرب» به دست بیاوریم، اما آیا این به آن معنی‌ست که کارگردانان آن فیلم‌ها فیلمی انتقادی درباره‌ی زندگی غربی ساخته‌اند؟ طبعا خیر. چون اولا این تصویر نه‌تنها هیچ بار منفی در بین مخاطبان اصلی آن فیلم‌ها ندارد بلکه بعضا نشانه‌ی غنای فرهنگی هم به حساب می‌آید و دوم اینکه طرح این موضوع اساسا دغدغه فیلم و سازنده‌اش نبوده و این نتیجه‌ای فرعی‌ست که ما از آن فیلم گرفته‌ایم.

این همان ماجرایی‌ست که برای آخرین فیلم فرهادی هم کاملا مصداق دارد. «گذشته» نه نقد غرب است و نه نشانه‌ای از پس گرفتن حرف فیلم «جدایی نادر از سیمین» توسط فرهادی؛ اولا به این دلیل که تصویر ارائه شده از خانه و خانواده اساسا برای مخاطب اروپایی- مخطبان اصلی فیلم- دارای بار منفی نیست و این عرف زندگی عامه مردم در آن‌جاست و دوم اینکه این مسئله اصلا دغدغه‌ی اصلی فیلم و سازنده‌اش نیست. مسئله‌ی اصلی «گذشته» بحث «مهاجرت» و «زندگی مهاجرین در کشور مقصد» است- موضوعی که فرانسه به شدت با آن دست به گریبان است- اما نه با این نگاه که غرب جای خوبی برای مهاجرت ایرانی‌ها نیست. نگاه فرهادی به «مهاجرت» در گذشته اساسا ربطی به ملیت مهاجرین ندارد و یک حرف کلی‌ست. حرفی که البته باید در جای دیگر ئ در مطلبی جداگانه به بررسی و تحلیل آن پرداخت.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





برچسب‌ها: